سالهاست كه مرده ام

به ساعت نگاه مي كنم:
حدود
سه نصفه شب است
چشم
مي بندم تا مبادا چشمانت را از ياد برده باشم
و
طبق عادت كنار پنجره مي روم
سوسوي
چند چراغ مهربان
وسايه
هاي كشدار شبگردانه خميده
و
خاكستري گسترده بر حاشيه ها
و
صداي هيجان انگيز چند سگ
و
بانگ آسماني چند خروس
از
شوق به هوا مي پرم چون كودكي ام
و
خوشحال كه هنوز
معماي
سبز رودخانه از دور
برايم
حل نشده است
آري!از
شوق به هوا مي پرم
و
خوب مي دانم
سالهاست
كه مرده ام
زنده ياد حسين پناهي
+ نوشته شده در چهارشنبه سوم مهر ۱۳۹۲ ساعت ۶:۲۳ ب.ظ توسط
|