بازي
بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست
خانه بر هم زدن این دل دیوانه ز چیست
گر نه آشفتگی این دل مسکین طلبی
الفت زلف پریشان تو با شانه ز چیست
هرکسی از لب لعلت سخنی میگوید
چون ندیدست کسی این همه افسانه ز چیست
حالت سوخته را سوخته دل داند و بس
شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست
دوش در میکده حسرت زده میگردیدم
پیر پرسید که این گریه مستانه ز چیست
گفتم ار هست در این خانه کسی باز نمای
ور کسی نیست بنا کردن این خانه ز چیست
گفت جامی ز می ناب به توحید دهید
تا بداند که نهان بودن جانانه ز چیست
+ نوشته شده در دوشنبه دوازدهم فروردین ۱۳۹۲ ساعت ۷:۱۹ ب.ظ توسط
|