مانامديم از بهر نان
من از کجا پند از کجا؟ باده بگردان ساقيا
آن جام جان افزای را بر ريز بر جان ، ساقيا
بر دست من نه جام جان ، ای دستگير عاشقان
دور از لب بيگانگان پيش آر پنهان ، ساقيا
نانی بده نان خواره را ، آن طامع بيچاره را
آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ، ساقيا
ای جان جان جان جان ، ما نامديم از بهر نان
برجه ، گدا رويی مکن در بزم سلطان ، ساقيا
اول بگير آن جام مه ، بر کفه ی آن پير نه
چون مست گردد پير ده رو سوی مستان ، ساقيا
رو سخت کن ای مرتجا، مست از کجا شرم از کجا!!
ور شرم داری يک قدح بر شرم افشان ، ساقيا
بر خيز ای ساقی بيا ، ای دشمن شرم و حيا
تا بخت ما خندان شود، پيش آی خندان ، ساقيا
آن جام جان افزای را بر ريز بر جان ، ساقيا
بر دست من نه جام جان ، ای دستگير عاشقان
دور از لب بيگانگان پيش آر پنهان ، ساقيا
نانی بده نان خواره را ، آن طامع بيچاره را
آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ، ساقيا
ای جان جان جان جان ، ما نامديم از بهر نان
برجه ، گدا رويی مکن در بزم سلطان ، ساقيا
اول بگير آن جام مه ، بر کفه ی آن پير نه
چون مست گردد پير ده رو سوی مستان ، ساقيا
رو سخت کن ای مرتجا، مست از کجا شرم از کجا!!
ور شرم داری يک قدح بر شرم افشان ، ساقيا
بر خيز ای ساقی بيا ، ای دشمن شرم و حيا
تا بخت ما خندان شود، پيش آی خندان ، ساقيا
+ نوشته شده در دوشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۵ ق.ظ توسط
|